بیا، مرو ز کنارم، بیا که می میرم
نکن مرا به غریبی رها که می میرم
توان کشمکشم نیست بی تو با ایام
برونم آور از این ماجرا که می میرم
نه قول هم سفری تا همیشه ام دادی؟
قرار خویش منه زیر پا که می میرم
به خاک پای تو سر می نهم ، دریغ مکن
زچشم های من این توتیا که می میرم
مگر نه جفت توام قوی من؟ مکن بی من،
به سوی برکه آخر شنا ، که می میرم
اگر هنوز من آواز آخرین توام
بخوان مرا و مخوان جز مرا که می میرم
برای من که چنینم تو جان متصلی
مرا ز خود مکن ای جان جدا ، که می میرم
ز چشم هایت اگر ناگزیر دل بکنم
به مهربانی آن چشم ها که می میرم
سلام خدا بر منزوی بزرگ
خداوند او را با پیامبران و امامان ومقربان درگاه بلندش محشور کند
سلام و درود بر مهرداد عزززززززززززززیزم
فدات بشم نازنین
زیباست. به من هم سر بزنید
az inja ham sar dar avordam!!!:D
chera eyvaniha hamashoon eshghe monzavian???chera eyvania hamashoon eshghe ghazalan?chera shaerane eyvani%99ghazal saran????jaye soale baram
سلام بر بیتای عزیز
چقدر پر رنگی بیتا جان در وبلاگ کردها..
سلام بر روح بزرگ و بیکران استاد بلامنازع غزل امروز.
من هم مانند استادم جناب مهرداد عزیز به ایشان اقتدا میکنم.
روحشان قرین عنایات خاصه خداوند متعال باد.
غزل زیبایی بود. ممنون
ارادتمند آقا کاوه هم هستیم.
هزار درود تورا تارای عزیز
و سپاس از لطف صمیمانه و احساس بی پیرایه ات به منزوی و غزل و از همه مهمتر جان دلم -مهرداد نازنین-
دوستت داریم