دوباره عشق دوباره هوا دوباره نفس
دوباره عشق دوباره هوی دوباره هوس
دوباره ختم زمستان دوباره فتح بهار
دوباره باغ من و فصل تو نسیم نفس
دوباره باد بهاری - همان نه گرم و نه سرد
دوباره آن وزش میخوش آن نسیم ملس
دوباره مزمزه ای از شراب کهنه ی عشق
دوباره جامی از آن تند تلخواره ی گس
دوباره همسفری با تو تا حوالی وصل
دوباره طنطنه ی کاروان طنین جرس
نگویمت که بیامیز با من اما ، آه
بعید تر منشین از حدود زمزمه رس
که با تو حرف نگفته بسی به دل دارم
که یا بسامدش این عمرها نیاید بس
برای یاختن آن به راه آزادی است
اگر نکوفته ام سر به میله های قفس
این عکسی که زدین مانع از خوانش شعر میشه
سلام
شعرکامل خونده نمیشه.....
ممنون از حضو ر و ابراز لطف شما
.
.
اوکی
سعی می کنم دوباره بذارم
و تشکر...